zahra مدیر ارشد 2013-09-24 3,072 2,573 0 2014-06-25 #101 عشق یعنی: وقتی نیستش به یادشی و می خوای باهاش باشی وقتی باهاشی همش می خوای نگاش کنی وقتی نگاش میکنی دوست داری از ته قلب شاد باشه و وقتی داری نگاش میکنی و میفهمی از ته قلب خوشحاله عاشق تر شی واکنشها[ی پسندها]: asalak
عشق یعنی: وقتی نیستش به یادشی و می خوای باهاش باشی وقتی باهاشی همش می خوای نگاش کنی وقتی نگاش میکنی دوست داری از ته قلب شاد باشه و وقتی داری نگاش میکنی و میفهمی از ته قلب خوشحاله عاشق تر شی
pegah افتخاری 2013-09-28 556 990 0 گیلان 2014-06-29 #102 دو ر می فا سل لا سی نه ! هیچ نتی برایم جای صدایت را پر نمی کند واکنشها[ی پسندها]: zahra
pegah افتخاری 2013-09-28 556 990 0 گیلان 2014-06-29 #103 گیرم که باران هم آمد همه چیز را هم شست هوا هم عالی شد فایده اش برای من چیست ؟ هوای دل من بی تو پس است واکنشها[ی پسندها]: zahra
گیرم که باران هم آمد همه چیز را هم شست هوا هم عالی شد فایده اش برای من چیست ؟ هوای دل من بی تو پس است
pegah افتخاری 2013-09-28 556 990 0 گیلان 2014-06-29 #104 دلم نفسش به تنگ آمده ، هوایی را می خواهد که تو در آن نفس می کشی واکنشها[ی پسندها]: zahra
pegah افتخاری 2013-09-28 556 990 0 گیلان 2014-06-29 #105 دلتنگ که شدی برای دو نفر چای بریز سهم خودت را بنوش و بگذار سهم من به عادت همیشگی اش از دهن بیفتد واکنشها[ی پسندها]: zahra
pegah افتخاری 2013-09-28 556 990 0 گیلان 2014-06-29 #106 میان جنگل کاج های تلخ هر نیمکت خالی می تواند جای تو باشد و این جا چه قدر نیمکت خالی هست هر غروب ! واکنشها[ی پسندها]: zahra
میان جنگل کاج های تلخ هر نیمکت خالی می تواند جای تو باشد و این جا چه قدر نیمکت خالی هست هر غروب !
pegah افتخاری 2013-09-28 556 990 0 گیلان 2014-06-29 #107 کنارم که هستی زمان هم مثل من دستپاچه میشود عقربه ها دوتا یکی میپرند اما همین که میروی تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم جانم را میگیرند ثانیه های بی تو واکنشها[ی پسندها]: zahra
کنارم که هستی زمان هم مثل من دستپاچه میشود عقربه ها دوتا یکی میپرند اما همین که میروی تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم جانم را میگیرند ثانیه های بی تو
asalak شهبانو 2014-01-02 596 1,195 0 ادرسم عوض شد... 2014-09-20 #108 اگر یک روز از زندگی من باقی مانده باشد، از هر جای دنیا چمدان کوچکم را میبندم راه میافتم ایستگاه به ایستگاه مرز به مرز، پیدایت میکنم، کنارت مینشینم، روی سینهات به خواب میروم واکنشها[ی پسندها]: zahra و نگار
اگر یک روز از زندگی من باقی مانده باشد، از هر جای دنیا چمدان کوچکم را میبندم راه میافتم ایستگاه به ایستگاه مرز به مرز، پیدایت میکنم، کنارت مینشینم، روی سینهات به خواب میروم