[h=2]وصلت مهر و ماه {ویژه نامه ازدواج باشکوه حضرت علی وحضرت زهرا سلام الله علیها}[/h]
彡♥♥♥ وصلت مهر و ماه ♥♥♥彡
ویژه نامه ازدواج حضرت علی وحضرت زهرا سلام الله علیهم
اول ذی الحجه سـالــروز خجسته آسمانی تـریـن پیوند
سـالـروزوصلت رویـایـی و بـا شکـوه خورشیـد ومـاه
ازدواج مقـدس و مبـارک حضـرت علـي علیـه السـلام
و حضرت فـاطمه زهـرای مرضیه ســلام الله علیهارا
بـرشیعیـان و عـاشقـان اهــل بیت عصمـت و طـهـارت
علیهم السلام وشماهمکاران وکاربران گرامی مبارکباد
عرق شرم و حیا بر پیشانی علی علیه السلام نقش بسته است.
این، بارِ اولی نیست که در محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله زانو میزند؛
امّا این بار حاجتی دارد که شرم حضور و حیای معصومانه اش زبان سخن گفتنش را میبندد.
پشت چشمهای روشنش آرزویی نشسته است.
پیامبر صلی الله علیه وآله راز چشمهای علی علیه السلام را میخواند.
پیامبر صلی الله علیه وآله میداند این چشمها دریچه ای رو به بهشت دارند.
«لَعَلَّکَ جِئْتَ لِخُطبِ فاطِمَةَ؛
شاید به خواستگاری فاطمه آمده ای؟»
آری.....
ای علی پیش از تو نیز مردان دیگری به خواستگاری فاطمه علیهاالسلام آمده اند؛
امّا هیچ کدام از آنها شایستگی همسری فاطمه علیهاالسلام را نداشته اند.
رسول خدا صلی الله علیه وآله نزد فاطمه علیهاالسلام میرود.
فاطمه علیهاالسلام ، علی علیه السلام را خوب میشناسد.
کمالات و فضایل علی علیه السلام ، سابقه اش در اسلام،
و نزدیکی برادرانه اش با پیامبر صلی الله علیه وآله بر کسی پوشیده نیست.
فاطمه علیهاالسلام سر به زیر میاندازد.
رسول خدا صلی الله علیه وآله منتظر پاسخ زهرا علیهاالسلام است؛
اما پاسخ او جز سکوت نیست؛ سکوتی از سر رضایت.
پیامبر فریاد برمیآورد: «اللّه اکبر! سُکُوْتَها اِقْرارُها»
جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله نازل میشود.
او مأمور شده است فاطمه را به عقد علی علیه السلام درآورد.
فاطمه علیهاالسلام بهترین انتخاب خداست برای علی
و علی شایسته ترین مردی است که مِدال همسری زهرا علیهاالسلام را بر گردن میآویزد.
«لَوْ لَم یُخْلَقْ عَلِیُّ ما کانَ لِفاطِمَةَ کُفوٌ؛
اگر علی علیه السلام خلق نشده بود برای فاطمه همسری نبود.»
علی علیه السلام و فاطمه علیه االسلام با کوله باری از کمال و فضل و افتخار،
دل به پیوندی میدهند که حاصل آن عصاره های ناب ایمان و انسانیّت میشود.
پایه های خانه ای را بنا میکنند که مسیر آمد و رفت ملکوتیان میشود.
علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام رو به راهی دارند که به آسمان ختم میشود.
خانه کوچک علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام کهکشانی میشود
که یازده خورشید تابناک از مدار نورانی آن سر برمیآورند
و عالمی را در نور عظمت خود غرق میکنند.
پیوند علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام
عرش را مَسرور میکند و پایه های دین خدا را استوار.
پیوند یاسی از سلاله پاک محمدی و لاله ای از نسل همان باغ و همان گل...؛
زمین و زمان، به شادباش این پیوند مقدس آمده اند.
مروارید چشم هاست که بر سر و روی تازه عروس می ریزد
و فرشتگان، سبد سبد گل از باغ های بهشت، پیش پایشان می افشانند.
اگر زمین در غربت همیشگی اش چیزی برای شادباش این
دو فرشته آسمانی ندارد، ملائک از فردوس، هدیه آسمانی خدیجه علیهاالسلام را
می آورند و دعای خیر مادر را در طبقی از نور، نثار چشم های نگران فاطمه می کنند.
عروسی که پدرش خیرالبشر و شوهرش اسداللّه باشد، عروسی
که فاطمه باشد، بانوی اول و آخر جهان نیست؟!
شور بی پایان
ستاره های چشمک زن، ریسمان بسته اند آسمان کوچه هایی را که قرار
است از امشب، مهربانی هایتان را در آنها قدم بزنید.
کوچه هایی که هم قدم می شوند از امشب جاده های زندگی را با شما.
دیوارهای مدینه کل می کشند پیوند خجسته ابر و باران را، دریا و موج را
رود و آبشار را و عشق و پرواز را که از امشب، پرندگی
در نگاه های مهربانانه شما به اوج خواهد رسید.
صدای دست ابرها را که بر دف ماه می کوبند، نسیم در ردپایتان می ریزد
تا خاک، لبخند بزند آرامش قدم های همراه و صمیمیتان را که زندگی را بر
چشم های ناپیدای جاده های بی پایانش هم قدم شدید؛
آرام تر از صدای بال پرندگانی که بر ابرها راه می روند، شیرین تر از
رودهایی که به دریا می ریزند.
امشب، خانه ای محقر، آغوش گشوده رؤیای شیرین زندگی با ماه و خورشید
را بی صبرانه دهان گشوده هلهله شادی فرشتگان را که پایکوبی
نخلستان ها را به تماشا نشسته اند.
خانه ای که آمدنتان را اسپند دود می کند تا دفع کند هر چه چشم شور را
از این همه شور بی پایان برای آغاز؛ آغازی که پراز
بوی لبخند پیامبر صلی الله علیه و آله است.
خانه، مشتاق ایستاده تا سلام کند لبخند شکرریز پیامبر صلی الله علیه و آله
را که پیشاپیش شما قدم برمی دارد تا در بگشاید آغاز همسفریتان
را تا هم شانه هم عشق را به سرانجام برسانید.
دو گوهر هستی
بهشت از رایحه ای دلنوار، سرمست می شود.
جشنی برپاست از انبوه فرشتگان و کائنات.
بر منبری از نور و روشنایی، جبرئیل خطبه می خواند برای
علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و زندگی آغاز می شود.
طوبی، دل انگیزترین نغمه اش را شاباش می فرستد.
صدایی می شکوفاند جان ها را و شاید خداست که برای این عروس
و داماد پیام تبریک و تهنیت می فرستد.
زمین:خانه وحی، مهبط فرشتگان است.
مدینه، شادیِ این دقایق مقدس را پشت در خانه، به وجد آمده است.
از میان تمام مردان عرب، تنها مدال همسری فاطمه، گردن آویز علی می شود.
راز عشقی بزرگ.
مَرَجَ الْبَحْرَیْنَ یَلْتَقیان.
دو دریا به هم می پیوندند در قداستی بی نظیر.
دو دریای علم و حلم، علی و فاطمه، تا جهان به خنکای
وجودشان به ساحل آرامش برسد.
و آب که چه زیبا مهر فاطمه را به دل دارد و خاک که راز
بزرگی علی را به دوش می کشد.
[SUB]و عشق که از تلاقی این دو متولد می شود؛ آب و خاک،
دین از این پس، آسوده خواهد بود در سایه سار محبت
و مهربانی این عروس و داماد.[/SUB]
«وَ لَهُ الجَوارِ المُنْشَئاتُ فِی البَحْرِ کَالاَعْلام؛
و از آن دو دریا، دو گوهر هستی پدید می آید؛ حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشت».
و حقیقت ادامه می یابد در گرو پیوند علی و فاطمه؛
زیر یک سقف، پای سفره ای ساده، از پیوند دو نور، تا یازده ستاره روشن
و تاریخ عشق، از همین جا آغاز می شود.
چه فرخنده شبی!
دشت و دریا، جملگی، پر از کلمات سحرانگیز صبح شده اند.
«چه فرخنده شبی» را ستارگان انتظار کشیده بودند!
همه جا سفره های مهرآفرینِ «مبارکباد» گسترده شده است.
نام علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام ، لب ها را به شادی واداشته است.
نوبت عاشقی را در چشم هایِ اکنون می شود خواند.
سرود یکدلی در گیسوان نخلستان پیچیده است.
آسمان در گوشه ای از زمین نشسته است؛
باادب و احترام تا از این مجلس باصفای صمیمیت، نکته برداری کند.
دلدادگی ها، قاصدی فرستاده اند تا مهر علی و فاطمه را بشارت آوَرَد.
دنیا، درس آموز نوربارانی این عشق است.
آوای خوشِ تغّزل در این پیوند، شاعران را به سمت شگفت آوری
گل ها کشانده است . هر سو نگاه می کنی، شادی سوسو می زند
«ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما»
درود بر پیامری که این دو نور مشابه را با دستان
سرشار از میمنت، به امتزاج درآورد.
دل را باید گفت تو از این مجلس بی ریا چقدر فاصله داری؟
مبادا سهمی از شادی نبری! مبادا بی بهره مندی و بهکامی، تنها نظاره گر باشی!
«چمن خوش است و هوا دلکش است و می بی غش
کنون به جز دل خوش هیچ در نمی باید»
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
彡♥♥♥ وصلت مهر و ماه ♥♥♥彡
ویژه نامه ازدواج حضرت علی وحضرت زهرا سلام الله علیهم
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
عرق شرم و حیا بر پیشانی علی علیه السلام نقش بسته است.
این، بارِ اولی نیست که در محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله زانو میزند؛
امّا این بار حاجتی دارد که شرم حضور و حیای معصومانه اش زبان سخن گفتنش را میبندد.
پشت چشمهای روشنش آرزویی نشسته است.
پیامبر صلی الله علیه وآله راز چشمهای علی علیه السلام را میخواند.
پیامبر صلی الله علیه وآله میداند این چشمها دریچه ای رو به بهشت دارند.
«لَعَلَّکَ جِئْتَ لِخُطبِ فاطِمَةَ؛
شاید به خواستگاری فاطمه آمده ای؟»
آری.....
ای علی پیش از تو نیز مردان دیگری به خواستگاری فاطمه علیهاالسلام آمده اند؛
امّا هیچ کدام از آنها شایستگی همسری فاطمه علیهاالسلام را نداشته اند.
رسول خدا صلی الله علیه وآله نزد فاطمه علیهاالسلام میرود.
فاطمه علیهاالسلام ، علی علیه السلام را خوب میشناسد.
کمالات و فضایل علی علیه السلام ، سابقه اش در اسلام،
و نزدیکی برادرانه اش با پیامبر صلی الله علیه وآله بر کسی پوشیده نیست.
فاطمه علیهاالسلام سر به زیر میاندازد.
رسول خدا صلی الله علیه وآله منتظر پاسخ زهرا علیهاالسلام است؛
اما پاسخ او جز سکوت نیست؛ سکوتی از سر رضایت.
پیامبر فریاد برمیآورد: «اللّه اکبر! سُکُوْتَها اِقْرارُها»
جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله نازل میشود.
او مأمور شده است فاطمه را به عقد علی علیه السلام درآورد.
فاطمه علیهاالسلام بهترین انتخاب خداست برای علی
و علی شایسته ترین مردی است که مِدال همسری زهرا علیهاالسلام را بر گردن میآویزد.
«لَوْ لَم یُخْلَقْ عَلِیُّ ما کانَ لِفاطِمَةَ کُفوٌ؛
اگر علی علیه السلام خلق نشده بود برای فاطمه همسری نبود.»
علی علیه السلام و فاطمه علیه االسلام با کوله باری از کمال و فضل و افتخار،
دل به پیوندی میدهند که حاصل آن عصاره های ناب ایمان و انسانیّت میشود.
پایه های خانه ای را بنا میکنند که مسیر آمد و رفت ملکوتیان میشود.
علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام رو به راهی دارند که به آسمان ختم میشود.
خانه کوچک علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام کهکشانی میشود
که یازده خورشید تابناک از مدار نورانی آن سر برمیآورند
و عالمی را در نور عظمت خود غرق میکنند.
پیوند علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام
عرش را مَسرور میکند و پایه های دین خدا را استوار.
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
پیوند یاسی از سلاله پاک محمدی و لاله ای از نسل همان باغ و همان گل...؛
زمین و زمان، به شادباش این پیوند مقدس آمده اند.
مروارید چشم هاست که بر سر و روی تازه عروس می ریزد
و فرشتگان، سبد سبد گل از باغ های بهشت، پیش پایشان می افشانند.
اگر زمین در غربت همیشگی اش چیزی برای شادباش این
دو فرشته آسمانی ندارد، ملائک از فردوس، هدیه آسمانی خدیجه علیهاالسلام را
می آورند و دعای خیر مادر را در طبقی از نور، نثار چشم های نگران فاطمه می کنند.
عروسی که پدرش خیرالبشر و شوهرش اسداللّه باشد، عروسی
که فاطمه باشد، بانوی اول و آخر جهان نیست؟!
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
شور بی پایان
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
ستاره های چشمک زن، ریسمان بسته اند آسمان کوچه هایی را که قرار
است از امشب، مهربانی هایتان را در آنها قدم بزنید.
کوچه هایی که هم قدم می شوند از امشب جاده های زندگی را با شما.
دیوارهای مدینه کل می کشند پیوند خجسته ابر و باران را، دریا و موج را
رود و آبشار را و عشق و پرواز را که از امشب، پرندگی
در نگاه های مهربانانه شما به اوج خواهد رسید.
صدای دست ابرها را که بر دف ماه می کوبند، نسیم در ردپایتان می ریزد
تا خاک، لبخند بزند آرامش قدم های همراه و صمیمیتان را که زندگی را بر
چشم های ناپیدای جاده های بی پایانش هم قدم شدید؛
آرام تر از صدای بال پرندگانی که بر ابرها راه می روند، شیرین تر از
رودهایی که به دریا می ریزند.
امشب، خانه ای محقر، آغوش گشوده رؤیای شیرین زندگی با ماه و خورشید
را بی صبرانه دهان گشوده هلهله شادی فرشتگان را که پایکوبی
نخلستان ها را به تماشا نشسته اند.
خانه ای که آمدنتان را اسپند دود می کند تا دفع کند هر چه چشم شور را
از این همه شور بی پایان برای آغاز؛ آغازی که پراز
بوی لبخند پیامبر صلی الله علیه و آله است.
خانه، مشتاق ایستاده تا سلام کند لبخند شکرریز پیامبر صلی الله علیه و آله
را که پیشاپیش شما قدم برمی دارد تا در بگشاید آغاز همسفریتان
را تا هم شانه هم عشق را به سرانجام برسانید.
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
دو گوهر هستی
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
بهشت از رایحه ای دلنوار، سرمست می شود.
جشنی برپاست از انبوه فرشتگان و کائنات.
بر منبری از نور و روشنایی، جبرئیل خطبه می خواند برای
علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و زندگی آغاز می شود.
طوبی، دل انگیزترین نغمه اش را شاباش می فرستد.
صدایی می شکوفاند جان ها را و شاید خداست که برای این عروس
و داماد پیام تبریک و تهنیت می فرستد.
زمین:خانه وحی، مهبط فرشتگان است.
مدینه، شادیِ این دقایق مقدس را پشت در خانه، به وجد آمده است.
از میان تمام مردان عرب، تنها مدال همسری فاطمه، گردن آویز علی می شود.
راز عشقی بزرگ.
مَرَجَ الْبَحْرَیْنَ یَلْتَقیان.
دو دریا به هم می پیوندند در قداستی بی نظیر.
دو دریای علم و حلم، علی و فاطمه، تا جهان به خنکای
وجودشان به ساحل آرامش برسد.
و آب که چه زیبا مهر فاطمه را به دل دارد و خاک که راز
بزرگی علی را به دوش می کشد.
[SUB]و عشق که از تلاقی این دو متولد می شود؛ آب و خاک،
دین از این پس، آسوده خواهد بود در سایه سار محبت
و مهربانی این عروس و داماد.[/SUB]
«وَ لَهُ الجَوارِ المُنْشَئاتُ فِی البَحْرِ کَالاَعْلام؛
و از آن دو دریا، دو گوهر هستی پدید می آید؛ حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشت».
و حقیقت ادامه می یابد در گرو پیوند علی و فاطمه؛
زیر یک سقف، پای سفره ای ساده، از پیوند دو نور، تا یازده ستاره روشن
و تاریخ عشق، از همین جا آغاز می شود.
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
چه فرخنده شبی!
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
دشت و دریا، جملگی، پر از کلمات سحرانگیز صبح شده اند.
«چه فرخنده شبی» را ستارگان انتظار کشیده بودند!
همه جا سفره های مهرآفرینِ «مبارکباد» گسترده شده است.
نام علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام ، لب ها را به شادی واداشته است.
نوبت عاشقی را در چشم هایِ اکنون می شود خواند.
سرود یکدلی در گیسوان نخلستان پیچیده است.
آسمان در گوشه ای از زمین نشسته است؛
باادب و احترام تا از این مجلس باصفای صمیمیت، نکته برداری کند.
دلدادگی ها، قاصدی فرستاده اند تا مهر علی و فاطمه را بشارت آوَرَد.
دنیا، درس آموز نوربارانی این عشق است.
آوای خوشِ تغّزل در این پیوند، شاعران را به سمت شگفت آوری
گل ها کشانده است . هر سو نگاه می کنی، شادی سوسو می زند
«ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما»
درود بر پیامری که این دو نور مشابه را با دستان
سرشار از میمنت، به امتزاج درآورد.
دل را باید گفت تو از این مجلس بی ریا چقدر فاصله داری؟
مبادا سهمی از شادی نبری! مبادا بی بهره مندی و بهکامی، تنها نظاره گر باشی!
«چمن خوش است و هوا دلکش است و می بی غش
کنون به جز دل خوش هیچ در نمی باید»
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید
برای مشاهده لینک نیاز به ثبت نام دارید؛ برای ثبت نام کلیک کنید